بهمن ماهی که گذشت...
نازنینم، مدتیه که فرصت نکردم بیام و برات بنویسم، البته چند شب قبل کلی تایپ کردم اما دستم اشتباهی خورد و کلش پرید چند بار هم اومدم دو سه خط نوشتم و بنا به دلایلی ادامه ندادم. اما بذار برات از این مدت بگم، مهمترین رویداد این ماه تولد بابای خوبت بود، 13 بهمن ماه که البته من نتونستم براشون هدیه بگیرم و به یک تبریک اکتفا کردم . بابا 12 بهمن رفت قم مأموریت. همون روزا هوا خیلی سرد شد و برف اومد. یکی دو شب خونه خودمون بودیم و یه شب هم خونه مامان جون که به علت قطع شدن گازشون فرداش با مامان جون اومدبم خونه خودمون. به مناسبت جشنواره فیلم فجر چند شبی رفتیم سینما. یه شب که اکران فیلم "چ" بود تو رو هم بردیم که البته یکسره بابا از سالن میبردت ...
نویسنده :
مامان
2:38